"گفتگوی تمدن ها"
به محور شرارت رسید!
"خط مذاکره"
به بن بست!
و "دیپلماسی لبخند"
به اخم پدر بزرگ بلا منازع شیطان
شاگرد آخر کلاس سیاست
هنوز هم
در زنگ حساب، شعر می خواند
و حل معادله های منطقی را
به تک ماده ی مغالطه و سفسطه می سپارد
و دکلمه ی فتح را
برای بچه های خسته ی مدرسه تکرار می کند
تا از سرعت قطار معامله
شگفت زده شوند
و بی خبر از کمین پشت کوه
برای چراغهای سبز پیش رو
هورا بکشند
کاش مسافران زودتر بیدار شوند
و آتش چوبدست دهقان فداکار را ببینند!