آقایان ! شما متهم اید
در جریان وقایع پس از انتخابات شخصیتی که کنش سیاسی اش بیش از همه در افکار عمومی ابهام برانگیز بود آیت الله هاشمی است. عده ای از مواضع چند پهلو و به میخ و نعل زدن متناوب او حرف می زنند و عده ای او را متهم به سکوت در برابر جریان فتنه و آفرینندگان آن می کنند. اما شواهد و قرائن نشان می دهد که آقای هاشمی مدتی است به شیوه ای منحصر بفرد به تبیین مواضع خود دست زده است. شیوه ابتکاری او برای بیان دیدگاه هایی که سر و صدای زیادی در رسانه های خارجی و داخلی ایجاد می کند استفاده او از فرصت های مناسبتی برای ارائه مواضع خود به صورت مکتوب است. هر بار که مناسبتی تاریخی و سیاسی فرا می رسد او درلابلای بیان شرایط و وقایع حادثه مورد بحث، تعریضی به حوادث امروزی زده و تاییدها و تکذیبهای خود را از جریانها و گروهها و مشی ها و کنشها و شخصیتها در قالب تطبیق و مقایسه شرایط تاریخی مورد بحث با حوادث جدید بیان می کند. جدیدترین بیانیه ایشان به مناسبت تاریخی 19 دی تعلق دارد که در بخش هایی از آن نکات قابل تاملی نهفته است. در قسمتی از این بیانیه آمده است: اینک ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و بقایای فکری دین زدایی و روحانیت ستیزی که در بهار هوشیاری مردم ایران، چون مارهای افسرده سر در خاک انتقام فرو برده بودند، در پاییز بداخلاقی های سیاسی و اختلافات سلیقهای، پوستاندازی کرده و سر برآوردهاند و خاکریز به خاکریز جلو میآیند و شاهدیم که پس از توهین و تهمت به سران روحانی عرصه سیاست در ۳۰ سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسیدهاند.
در این چند خط تلاش شده است توهین به امام و مراجع در 17 دی 56 که با درج یادداشت احمد رشیدی مطلق صورت گرفت با مقابله مردم با سران فتنه که اتفاقا برخی ار آنها در سلک روحانیت هستند یکی قلمداد شود و این برخورد برحق مردمی با ایادی فتنه تحت عنوان جعلی برخورد با روحانیتی که در عالم سیاست حضور دارند پوشانده شود.
اولا هم نگارنده سطور بیانیه و هم ملت شریف و هم معدود روحانیان فتنه گر عرصه سیاست می دانند که تقابل با ایادی فتنه نه از باب لباس روحانیت است که ادامه کار ظلمه طاغوت باشد که به سبب خیانتهایی است که جریان فتنه به حریم اسلام و روحانیت حقیقی وارد کرده اند و قیاس این دو نوع برخورد به ظاهر یکسان، قیاس مع الفارق است. مراجعی که از آنان یادشده و اهانت به آنها تقبیح شده است نیز اگر آقای منتظری، آقای صانعی، و یکی دو مرجع خود خوانده اند باید گفت آنها در نقش پشتوانه عوامل فتنه ظاهر شده اند و نه از باب مرجع بودن (اگربرخی از آنان اساسا مرجع به حساب بیایند) بلکه به جهت تلاش برای محقق شدن نیت اجانب مورد هجمه قرار گرفته اند. اهانت به روحانیت و بالاخص امام در آن دوران به سبب مبارزه ای بود که علیه استعمار شاهنشاهی و وحدت رویه دستگاه طاغوت با اجانب، صورت گرفت اما آنچه در باره سران فتنه قابل ذکر است این که تقابل با آنان به سبب اتحاد آنها با اجانب است که از شیوه پنهانی و در خفا آغاز شد و اکنون به مرحله علنی و عریان رسیده است.
ثانیا اگر توهین به روحانیت و مراجع و رهبری تا این حد در قالب کلمات حائز اهمیت است مدعیان حفظ حریم روحانیت در روزی که به سبب زمینه های فراهم آمده توسط سران فتنه، به امام و رهبری و برخی مراجع انقلابی و با بصیرت توهین شد کجا بودند و سکوتشان چه معنایی داشت؟ سکوت در برابر نامه کروبی به آقای هاشمی رئیس مجلس خبرگان که در آن ادعا شده است که "می توان دهها سؤال از عدم رعایت حقوق حقه مردم و بی کفایتی مدیران اجرایی و قضایی و به ویژه تجاوز به حقوق عمومی توسط نهادهای تحت پوشش رهبری" مطرح کرد، در حالی که در بیانیه پایانی اجلاس خبرگان بر این حقیقت که ردای رهبری تنها برازنده قامت حضرت آیتالله خامنهای است تاکید شده است، چه توجیهی دارد؟
ثالثا مگر صرف تلبس به لباس روحانیت مصونیت از هرگونه خیانت و جنایت و نا امنی آفرینی ایجاد می کند؟ همان امامی که برخی برای توجیه و تقدیس خطاهای خود از او بهره می گیرند و از احترام به او دم می زنند فرمود: این لباس شریف است. نباید بر تن هر کسی باشد.
در جای دیگری از بیانیه علت توهین به امام -که ترور شخصیتی ایشان و کاستن از ارج ایشان در بین مردم بود- بر علت مخالفت با سران فتنه منطبق تلقی شده و وانمود شده است فتنه گران آدمهای پاکی هستند که توسط اذناب ظلمه مورد ترور شخصیت قرار گرفته اند و آنچه به آنها نسبت داده شده دروغ است، در حالیکه هر روز بر حجم اسناد و شواهدی که بر خیانت فتنه گران مهر تایید می زنند افزوده میشود. برداشت اولیه از سطور بیانیه مذکور همراهی و تایید اهالی فتنه است هرچند در لفافه دیگری بیان شود. این یک جریان علنی است و با توجیهات فریبنده قابل کتمان نیست.
- ۸۹/۱۰/۲۱