عروسکهای آمریکایی، در مصر!
گرچه موج اعتراضات مدنی در حال پیشروی علیه همه کشورهای دیکتاتوری عربی است اما تحولات مصر بیشترین تاثیر را برمعادلات خاورمیانه خواهد گذاشت. تشکیل یک حکومت اسلامی در کشوری که با فلسطین اشغالی هممرز است و تا به حال در تامین منافع اسرائیل کوتاهی نکرده است، میتواند در روابط با اسرائیل و تغییر وضع فلسطین و غزه بسیار موثر باشد. از این جهت اسرائیل و همپیمانش؛ آمریکا از حادث شدن یک انقلاب اسلامی همچون انقلاب ایران در مصر و قدرت گرفتن اسلامگرایان بشدتوحشتزدهاند.
وزارت خارجه رژیم صهیونیستی به نقل از نتانیاهو مینویسد:« بعد از انقلاب اسلامی در سال 1979، این نخستینبار است که در یک کشور عربی، خیزش مردمی موجب برافتادن رژیم میشود. بیم ما آن است که در چند کشور عربی تجربه تلخ به قدرت رسیدن خمینی در ایران تکرار شود».
قیام مردم علیه دستگاه حاکم و شورش علیه رژیم موروثی مصر راهی برای ادامه حکومت حسنی مبارک یا جانشینی فرزندش جمال باقی نگذاشته است. در چنین شرایطی که گزینههای مورد وثوق آمریکا و اسرائیل یعنی مبارک و پسرش جمال امکان بقا در معادلات سیاسی مصر را ندارند، آنها باید برای ممانعت از تسلط اسلام و به منظور حفاظت در برابر خطرات انقلاب اسلامی از مهرهای حمایت کنند که در وهله نخست به معنای واقعی کلمه اسلام گرا نباشد، دوم اینکه از حرکت در مسیری که مورد اعتماد آمریکا و اسرائیل است احساس خطر نکند و سوم، در بین مردم مصر شخصیت موجهی باشد. بهترین گزینه متناسب با گزارههای تعریف شده در دیدگاه سیاستمداران آمریکا و اسرائیل «محمد البرادعی» است.
او در خلأ سیاسی ناشی از هیجان و حرارت و ناپختگی قیام مردم، نفوذ کرده و سوار بر موج مردمی که علیه حسنی مبارک شکل گرفته خواستار رهبری انقلاب مصر شده است.
البرادعی همان شخصیت متزلزلی است که هنگام ریاست بر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پس از بازدید از تاسیسات هستهای و اطمینان از انطباق آن با مقرراتNPT، ابتدا بیانیهای در تایید قانونی بودن فعالیتهای هستهای ایران منتشر میکرد اما در حضور رسانههای بینالمللی و در برابر افکار عمومی جهان به سبب ترس از اقدامات آمریکا و غرب یا به مدد زد و بندهای سیاسی پشت پرده در بیانیه دیگری ادعا میکرد فعالیتهای تاسیسات هستهای ایران مشکوک است.
او اکنون خواهان رهبری قیامی است که علیه مظاهر غربپرستی و با ریشه اسلام خواهی حادث شده است. مسلما سپردن جریان انقلاب به کانال سکولاریستیای که البرادعی آن را تعبیه کرده خطای بزرگی است که شعله انقلاب اسلامی ملت مصر را در آغاز راه خاموش کرده و فرصت رقم زدن انقلاب دیگری همچون انقلاب اسلامی 57 ایران را سلب میکند.
البرادعی طی اظهارات اخیر خود از خیانت ۳۰ ساله مبارک با عنوان خدمت(!) یاد کرده است: « زمان بازنشستگی حسنی مبارک رسیده است. مبارک ۳۰ سال به مصر خدمت کرد ولی الان دیگر وقت آن رسیده که بازنشسته شود».
با این اوصاف آیا البرادعی همچون مبارک عروسکی آمریکایی نیست که دست شیطنت اوباما او را به حرکت درمیآورد؟
اگر شم سیاسی انقلابیون به آن اندازه رشد کرده باشد که درک کنند تنها راه پیروزی قاطع بر حکومتهای دستنشانده و آمریکایی و اسرائیلی کشورهای عربی الگوگیری از انقلاب مردم ایران و درس گرفتن از آموزههای حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله العظمی خامنهای است، امید پیروزیهای بزرگ و زودهنگام معقول و منطقی است.
- ۸۹/۱۱/۱۵