حنجره های دروغ...
مدعیان دروغگوی دفاع از حقوق بشر مدتهاست که انسانها را به فراموشی سپرده اند و در عمل به ادعاهای توخالی خود درجا می زنند و خود خوب می دانند که بشری که از آن دم می زنند چیزی جز بازیچه ای برای بنا کردن سازمانهایی که با عاریه گرفتن عنوان دهان پرکن حقوق بشر، راه نفس کشیدن و بهره وری از زندگی عادی را بر انسانها بسته اند نیست. وضعیت بشر به آستانه فروپاشی هنجارهایی رسیده است که اصل خلقت او بر آنها بنا شده است و همه آنچه به نام او ادعا می شود از سوی همانانی صادر می شود که ننگ تضییع حقوق ابتدایی او را در لوله سلاحهایی که به سوی حیثیت او نشانه گرفته اند پنهان کرده اند، اما آنچنان در فریبکاری و ریا فرو رفته و در آن در غلتیده اند که ساده لوحانی را که همه تعالی انسانی را در پشت پرده لفاظی های سحر انگیز غرب یافته اند مفتون خود کرده است.
در یک پروسه طولانی مبتنی بر خواستهای شیطانی دشمنان واقعی بشریت، "دست نشانده پروری"، همه حیثیت دموکراسی را زیر چرخ های سنگین دیکتاتوری خرد کرده است. بوی مشمئز کننده دروغ "دفاع از آزادی بیان"در انگلستان، وقتی دانشجویان در غیر سیاسی ترین انتقادات مدنی زیر باتوم "خفقان" زالو صفتان به خاک و خون کشیده شدند و در فرانسه وقتی پرنده کوچک حجاب به بند کشیده شد و در آمریکا وقتی کشیش دیوانه ای حرمت مسلمانان را با آتش زدن قرآن زیر پا گذاشت فضا را انباشته است.
فقر، چهره جهان را دگرگون ساخته و فلاکت در کشورهایی که منابع عظیم شان را داعیه داران شکم گنده حقوق بشر بلعیده اند سر به فلک گذاشته است.
سازمانهای صلح جهانی و حقوق بشری جز برای این مقصد بنا نشده اند که ماموریت جنگیدن را به بهترین شیوه مدیریت کنند. سازمان صلحی برای جنگ!! حقوق بشری برای توسعه فرومایگی آنها که قدرت را ناعادلانه در دست گرفته اند!!
آه که تا چه اندازه این به ظاهر انسانها به طبیعت حیوانی خود بازگشته اند!
با همه این اوصاف اما، گروهی ساده اندیش و خود باخته در اینجا که بازهم به دغل بازی، جهان سوم نامیده شده است در مزبله های متعفن مدرنیته به دنبال پس ماندهای روشنفکری و آزادی می گردند تا حفره های بزرگ وجود حقیر خود را با آن پر کنند و باور کرده اند که آنها که ظاهر انسان به خود گرفته اند - و اگر چشم بصیرت، بینا باشد باطن شیطانی شان را به وضوح خواهد دید- حامیان واقعی بشر و مدافع حقوق او هستند؛ حقوق بشری که مشتی حیوان وحشی و بریده از انسانیت در جلادخانه هایشان به خورد مغز معیوب امثال او داده اند و هستی کم مایه او را تسخیر کرده اند.
چه حقیرند آنها که احکام متعالی اسلام را که مقصودی جز متصل کردن انسانها به نقطه اوجی که در پس آن خدا نمودار خواهد شد ندارد به بازی مسخره تشکیل کمپین های بی بازده فروخته اند تا به دموکراسی دنیای لجنی که مدعیان کذاب تمدن و آزادی ساخته اند نزدیکترشوند: کمپین دفاع از همجنس بازان، کمپین حمایت از فمنیسم، کمپین دفاع از تروریستهای مسلم، کمپین دفاع از حقوق... اما چشمهای کم سوی شان به افغانستان و عراق و لیبی و یمن و بحرین و... که می افتد برای تایید هویت بشری انسانهای مظلومی که تنها برای تنفس هوایی پاکتر و بهره مندی از جامعه ای بر انسانیت منطبق تر خروشیده اند و بر سایه های پلید دیکتاتوری شوریده اند چشم به دهان ناپاک مدعیان دروغگوی دموکراسی و آزادی و جلادان بالفطره می دوزند!
بحرین به خاک و خون کشیده می شود، لیبی در خون دست و پا می زند، افغانستان در آتش فشان قهر داعیه داران ضد تروریسم می سوزد، استخوانهای عراق زیر چکمه های خون آشامان آمریکایی خرد می شود، غزه از خون کودکان معصومش آبیاری می شود اما مدافعان صوری بشریت چشمهاشان را بسته اند و حنجره هایشان را فرو خورده اند و ننگ سکوت بر دهانها زده اند، این است حقیقت مدافعان آزادی و انسانیت؛ خفقان مرگ در برابر جوخه هایی که انسانهای بی گناه را در کام می گیرند...
داعیه داران وراج حقوق بشر مدتهاست درجا می زنند و واژه های فریبنده دردی از مظلومانی که برای بدست آوردن آزادی انتخاب به خون می غلتند دوا نمی کند؛ حقیقت تلخ بشریت این است!
- ۹۰/۰۱/۲۴