واژه های بارانی

زیر باران باید رفت...

واژه های بارانی

زیر باران باید رفت...

واژه های بارانی

تو که نیستی،
شاخه های دلتنگی زود زود جوانه می زنند!

بایگانی

فرهنگ؛ فصلی که هرگز خوانده نشد

سه شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۰، ۰۷:۳۰ ب.ظ
داستان از آنجا شروع شد که جنگ تمام شد و فرهنگ متعالی روزهای نبرد لابلای دیوارهای زمخت و هزار توی سازندگی مفقودالاثر شد. توسعه اقتصادی سدّ و جاده و ورزشگاه و مدرسه و پل و عمران برایمان به ارمغان آورد اما آن قدر افراط کرد که اقتصاد محوری و اشرافی گری جای همه چیز را گرفت و بهره مندی هرچه بیشتر، دغدغه اول بانیان سازندگی شد تا جاییکه فرهنگ این مملکت که سالها زیر پای لاابالی گری و غرب گرایی خاندان پهلوی له شده بود و انقلاب و جنگ سر و سامانی به آن داده بود دوباره به نفس نفس زدن افتاد. صرف انرژی برای توسعه اقتصادی، فرهنگ را به وادی فراموشی انداخت، اما توسعه ای مریض که خم شدن گرده های نحیف زیر بار فشار اقتصادی و فربه شدن تکنوکراتهایی که حالا همه جا بودند و خانواده هزار فامیلی که در هر دستگاهی خزیده بودند و خون مملکت را می مکیدند شاخصه آن بود. با این وضعیت اسف بار، دیگر کسی به فکر طفل مهجور مانده ای به نام فرهنگ نبود، یک موجود مفلوک که از رشد طبیعی باز مانده بود؛ یک عقب مانده بدقواره، یک معیوب بی حاصل.

اصلاحات که با شعار توسعه سیاسی از راه رسید، یک جامعه باز سیاسی را آفرید که راه نفوذ و ورود افکار مخرب را باز گذاشته بود، معارضان ارزشهای اسلامی فرصتی به چنگ آورده بودند تا عقاید مسموم خود را به اسم تضارب آرا، و آزادی بیان و شعارهای غلط اندازی از این دست به ذهن تشنه جامعه آن روز که تنوع و تغییر طلب می کردند تزریق کنند. تساهل و تسامح فرهنگی بستر کنش های ضد فرهنگی را بیش از دوره سازندگی گسترش داد. بی بند و باری های اجتماعی، ارتکاب جرایم مختلف با بهره گیری سوء از نام آزادی، شکسته شدن قبح برخی روابط غیر صحیح، و در یک کلمه رو آوردن به فرهنگ اجتماعات غربی دستاورد برخوردهای مسامحه آمیز با معضلات فرهنگی و بی توجهی تاسف آور به هنجارهای مذهبی و دینی بود.

دولت عدالت محور و مکتبی که به نام دفاع از ارزشها و احیای آرمانهای انقلاب، امید دوباره ای در دلها زنده کرد و خون تازه ای در رگهای انقلاب جاری کرد علم فرهنگ را مع الاسف نیمه افراشته نگه داشت و این مقوله مظلوم و بیمار، این بار قربانی عدالت شد. اگر منصفانه نگاه کنیم حتی اگر کار ضد فرهنگی در دولت عدالت محور صورت نگرفته باشد اما تاثیر منفی انفعال در برابر بزه های فرهنگی را نمی توان نادیده گرفت. اگر دولتهای گذشته ایجاباً به فرهنگ لطمه زدند و خواسته یا ناخواسته آن را مخدوش کردند، استیصال و انفعال دولت ارزشها در برابر ناهنجاریهای فرهنگی، صدمات گذشته را گسترش داد، با اینکه انتظار معقول از احیاگر ارزشها، احیا کردن فرهنگ و بر افراشتن پرچم دین و مذهب و حسن استفاده از فرصت فراهم آمده در جهت توجه ویژه به این مقوله معطل مانده بود، بدون آنکه در احیای عدالت اهمال صورت بگیرد.

با روی کار بودن یک دولت حزب اللّهی و رئیس جمهور مکتبی زمینه برای حرکت عمیق فرهنگی بیش از پیش فراهم است و همه دستگاه های مسئول اعم از وزارت ارشاد، صدا و سیما، سازمان تبلیغات، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش، باید در جهت ارتقای ارزشهای اخلاقی و ایمانی دینی جامعه به طور جدی تلاش کنند. آیت الله خامنه ای - 16 مهر ماه 86

نیم نگاهی به مقوله هایی همچون سینما، حجاب، جرایم اجتماعی، معضل اراذل و اوباش، سرقت، و...می توانست از بروز یا تعمیق بسیاری از این زخم های فرهنگی ممانعت کند، اما وقتی که علنا به کم اهمیت بودن مسئله حجاب تصریح می شود، افتضاحات حوزه سینما وتئاتر و... دائما توجیه می شوند و کم کاریهای فرهنگی در سایر مقوله ها ماستمالی می شوند امروز هم مواجهه با پدیده های شوم فرهنگی نباید دور از انتظار باشد. انباشته شدن تدریجی همه کم کاریهای بخش فرهنگ امروز چنین حاصلی را به بار آورده است. گویا همواره این فرهنگ است که باید قربانی شود تا توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی فرصت و انرژی بیشتری برای اجرا دریافت کنند. اما جهشی که در دوساله اخیر در ارتکاب جرایم جنسی و سرقتهای مسلحانه و حمله اوباش به مدافعان ناموس و اقدامات ضد ارزشی از این دست ایجاد شده است معلول چیزیست که شاید از نظر دور مانده باشد.

تبعات خیانت فتنه سبز به فرهنگ این مملکت تدریجا خود را نشان می دهد. شورشهای خیابانی پس از انتخابات 88 که در طول دوران پس از انقلاب کم سابقه و نادر بود به فعال شدن برخی نهادهای به اصطلاح مدافع حقوق بشر - به بهانه دفاع از آزادی بیان و آزادی های سیاسی مخالفان نظام - منجر شد. معاندین که به هر بهانه علیه نظام جبهه گیری می کنند با ایراد تبلیغات مسموم و ساماندهی شده، به مخدوش کردن چهره نظام پرداخته و قوت قلبی برای مخالفان هرج و مرج طلب ایجاد کردند. اما وقتی بهانه های سیاسی برای هجمه به نظام کمرنگ شد و فروکش کرد، آنها هر گونه مجازات علیه مجرمین را با انگ مجازات سیاسی به بهانه ای تازه برای گسیل تبلیغات حقوق بشری علیه ایران تبدیل کردند. ماجرای سکینه آشتیانی، قصاص قاتلینی که قتل نفس درباره آنها محرز شده بود، مجازات اعدام برای چند مورد تجاوز به عنف، اعدام سارقان مسلح، اعدام مجرمین مواد مخدر و... مثالهای خوبی بر این مدعا هستند. دل بستن به این گونه حمایت های تبلیغاتی گسترده، جرات اراذل و اوباش فرهنگی و بزه کاران اجتماعی را دو چندان کرده است و امید به رهایی از مجازات در سایه جنجال و فشار بر جمهوری اسلامی به آنها گستاخی و جسارت بیشتری بخشیده است. افزایش جرایم جنسی گسترده اخیر و تبعات آن را شاید بتوان در این مقوله ارزیابی کرد.

مخلص کلام اینکه اقتصاد زدگی و تساهل فرهنگی ِ آن سالها و قربانی شدن فرهنگ به پای عدالت اقتصادیِ این سالها و خیانتی که عاملان فتنه سبز در آشوبهای پس از انتخابات ایجاد کرده اند از عمده دلایلی هستند که نا امنی های اجتماعی امروز را رقم زده اند. تاسف بار است که سه دهه پس از استقرار نظامی که بر محور اسلام خواهی و گسترش و نهادینه کردن فرهنگ دینی شکل گرفته است هنوز نوبت به توسعه فرهنگی نرسیده است. ترمیم میراث مخروبه ای که از فرهنگ بر جا مانده است دولتی فرهنگ محور می طلبد تا اندکی از صدمات بسیار این سالها، بر پیکر نحیف و مریض فرهنگ را التیام بخشد. حق این بود که با تقسیم عادلانه فرصتها، توسعه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی توامان انجام می گرفت تا امروز شاهد این رشد معیوب و نامتوازن و تبعات نامبارک آن نباشیم.

  • باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی