عید عاشقی!
(یک سبد واژه باران زده ؛ هدیه ای خالصانه تقدیم به احساس شیشه ای کدخدا)
جنس هیجانی که از بارش باران دریافت میکنم با آنچه در روز مهیج فطر همه روحم را تسخیر می کند یکی ست،گویا خدا خزانه ای پر از چاشنی هیجان داردو با ثانیه های مقدس فطر و قطرات مطهر باران مشترکا همراه می کند تا احساسیگانه ای تولید کند.
چه، رمضان عاشقانه ای را سپری کرده باشی و لایق میهمانی درگاهش شده باشی، و چه آن قدر بیچاره باشی که ماهی بر تو گذشته باشد و تو پشت درهای رمضان راکد مانده باشی و از آن همه برکت، به اندکی بسنده کرده باشی، شعف منبسط فطر را درک می کنی و لذتش را با همه ذرات وجودت به درون می کشی، درست مثل اسفنجی که تشنه نوشیدن باران است.
قطره های باران که می ریزند و ذره های فطر که می پراکنند روحت دمادم گسترده تر و حجم شادی ات انباشته تر می شود. و این همه در تو هیجانی می آفریند که از گنجایش روح تو بیرون است، آنجاست که این توده بزرگ شادمانی را فریاد میزنی تا احساست را از سنگینی متراکمش رها کنی!
- ۹۰/۰۶/۰۷