پارادوکس
از نظر من دولتی نگاه کردن به مقوله روز زن یک انحراف در برداشت و ظلم دوباره ای ست که به زن میشود. اینکه همه انتظارمان از این روز را در این خلاصه کنیم که تسهیلاتی برای زنان شاغل ایجاد کنند یا پاداشی برای انان منظور کنند، یا حتی اگر روز زن را به این منظور پاس بداریم که بهانه ای برای پرداختن به مشکلات زنان است، باز هم راز این روز را نیافته ایم.
اگر قرار باشد این روز را همچون دیگر روزهای مناسبتی دولتی ببینیم که انگیزه ای برای پرداختن بیشتر به مشکلات قشر زن فراهم می آورد هر روز بی هویت دیگری می توانسته این بهانه را ایجاد کند و منشا پرداختن به ناهنجاریهای جامعه زنان باشد. چه لزومی دارد چنین رویداد مقدسی برای نامیدن این روز انتخاب شود؟ اینکه میلاد برترین زن عالم انگیزه نامگذاری روز زن شده است برای تمرکز روی حقیقتی ست که بیش از همه مسئولیت را متوجه خود زنان می کند.
برای اینکه روز زن با مسمی باشد لازم است به رفتار اخلاقی و اجتماعی و معنوی حضرت تمسک کنیم و برای عبور از مرزی که آن سویش زن واقعی - با همه صفات خداپسند که در وجود دختر پیامبر (ص) مجتمع است - در بلندای معنویت ایستاده است، باید تطابقی بین دنیای گیج کننده امروز و آرامش اخلاقی اسوه انسان کامل – حضرت زهرا(س) – ایجاد کنیم. بنابراین روز زن بیش از آنکه مسئولیتی را متوجه جامعه مردان کند زنان را مخاطب قرار میدهد و دستور العملی برای زندگی انسانی تر زن است . نگاه غیر واقعی به روز زن و برداشت غیر معنوی از آن ارزش این روز را کم میکند و موجب وهن صاحب این روز مقدس است.
مسئله دیگر اینکه ورود در جامعه مردانه اگرچه گاهی اوقات ضروریست، لوازم همین جامعه را می طلبد، نمیشود انتظار داشت زنانی در حیطه مسئولتهایی که بر اساس " شرایط مردانه " تعبیه شده اند وارد شوند اما از چارچوبهای مردانه حاکم گلایه مند باشند و انتظار تعدیل شرایط به نفع خود را داشته باشند.این، عین تناقض است؛ معنای این گفته این نیست که نباید برای زنان تسهیلاتی متناسب با جسم و روح آنها قائل شد بلکه سخن این است که وقتی پا در گلیم کار "مردانه" میگذاریم باید منتظر باشیم ما را هم "مرد" تصور کنند.
- ۹۱/۰۲/۲۱