جمع بندی مذاکراتی که تا کنون بین ایران و طرف اروپایی در موضوع هسته ای صورت گرفته است و توجه به شروط و محدودیتهایی که از سوی گروه مذاکره کننده اروپایی اعمال شده است نشان دهنده این حقیقت است که هدف طرف مقابل چیزی کمتر از متقاعد کردن جمهوری اسلامی ایران به تعلیق کامل برنامه هسته ای نبوده است. از شکل گیری اولین نشست مذاکرات هسته ای ایران و اروپا در سال 2003 تا آخرین سری آن دراستانبول 2011 ، خط تعلیق برنامه هسته ای ایران به بهانه نگرانی جامعه جهانی از دستیابی ایران به فرمول بمب هسته ای و ساخت و کاربرد آن دنبال شده است. از همین رو تلقی مذاکره از چنین نشستهایی فریبی بیش نیست؛ مذاکره باید به گونه ای باشد که منافع طرفین را به شکل متعادل برآورده کند، اما در شرایطی که طرف مقابل با هدف محدود کردن حقوق طبیعی جمهوری اسلامی و اعمال دیکتاتور مابانه خواستهای خود، قدم در محدوده گفتگو میگذارد نمیتوان از چیزی جز یک معادله نا متوازن و ظالمانه سخن به میان آورد.
مروری بر آنچه به عنوان محصول مذاکرات هسته ای بین ایران و اروپا استخراج شده است و توجه به تلاش گروه اروپایی در بلوکه کردن حقوق جمهوری اسلامی و ممانعت از تعلق هرگونه امتیازی به طرف ایرانی، بر این معامله نا متوازن صحه میگذارد؛ چنانچه بعد از معاهده ناعادلانه سعدآباد و تن دادن ایران به تعلیق کلیه فعالیتهای مرتبط با فناوری هسته ای، یوشکا فیشر وزیر امور خارجه وقت آلمان نیز بر این موضوع صحه گذاشت:«آلمان، فرانسه و انگلیس ضمن تلاش جهت گشودن راه بازگشت ایران به جامعه بین المللی هیچ امتیازی به تهران نداده اند.»
تصویب قطعنامه های متعدد شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران با وجود انعطاف پذیری فراوان طرف ایرانی شرکت کننده در مذاکرات نیز نشان دهنده تلاش غرب و آمریکا در جهت اجبار ایران به تسلیم در برابر مشی همیشگی زورگویانی ست که دنیا را همواره تسلیم خواستهای خود خواسته اند.
رهبر معظم انقلاب در بحبوحه مذاکرات کذایی در دوره اصلاحات که به بهانه لزوم اعتماد سازی طرف ایرانی، به انفعال کامل ایران در فعالیتهای هسته ای انجامید، ماهیت حقیقی غرب و آمریکا را در این رخداد افشا کرده و بر عدم حسن نیت آنها در مباحث مورد مذاکره صحه گذاشتند، اما از سوی دیگر به اقتدار و مقاومت جمهوری اسلامی در دفاع از حقوق حقه خود تصریح کرده و نسبت به مقابله معقول و منطقی با زورگویی آنان هشدار دادند:
«اعتقاد من این است؛ آنقدرى که اروپا و امریکا به مسأله انرژى هسته ای تظاهر مىکنند و وانمود مىکنند نگران این قضیه هستند، نگران نیستند. خودشان هم مىدانند که ما دنبال سلاح هسته ای نیستیم. ما مرتب تکرار مىکنیم، اصرار مىکنیم؛ آنها «نه» مىگویند و سرى تکان مىدهند! درحالىکه مىدانند ما دنبال سلاح اتمى نیستیم. مسأله، مشغول کردن نظام اسلامى است. یکی از اهداف عمده اینها این است که نظام اسلامى را مشغول کنند؛ ذهن مدیران، مسؤولان، مجلس، دولت و دست اندرکاران گوناگون را از مسائل جارى و کارى کشور در بخشهاى مختلف - چه بخش قضایى، چه بخش اجرایى، چه بخش تقنینى - منصرف و غافل کنند.این مسأله هم که حل بشود، باز مسأله دیگرى درست خواهد شد!
اگر ملت ایران به این نتیجه رسید که طرفهاى صحبت به منطق پایبند نیستند، گفتگو با آنها را ترک خواهد کرد؛ چون کسى که اهل منطق نیست، چه گفتگویى، چه حرفى؟! ... گفتند مىخواهیم شفاف باشید؛ گفتیم خیلى خوب، مقررات جهانى است؛ نمایندگان آژانس بینالمللى انرژى هسته ای بیایند بازدید کنند تا اگر نگرانند، نگرانىشان برطرف شود.
نظام جمهورى اسلامى منطق را شاخص کار خودش قرار داد. آن جایى که چیزى را قبول کرد، با منطق بود؛ آن جایى که چیزى را رد کرد، با منطق بود. هرجا هم خواستند زورگویى کنند، جمهورى اسلامى ایستاد و قبول نکرد. زورگویىِ طرفهاى مقابل، نشان دهنده بى منطقىِ آنهاست؛ منطق ندارند. «شما باید غنىسازى را تعلیق بلندمدت کنید»؛ چرا و به چه دلیل؟ چه ربطى بین شفافسازى و تعلیق یا توقف غنىسازى است؟ با هم هیچ ارتباطى ندارد. با این یاوه گویىها و حرفهاى دوران استعمار، مگر مىشود ملتى را از حقوق و خواستهها و نظرات خودش محروم کرد؛ آن هم ملت ایران؛ این ملت زنده؟ طرفهاى مذاکره بدانند ملت ایران زنده است. موجود زنده، هم اهل منطق است، هم اهل حرکت است، هم اهل تعامل است، هم اهل دفاع است، هم اهل مشت زدن است؛ آن جایى که لازم باشد. اگر به هر شکل تهدیدى در مذاکرات پیش آمد، نشان دهنده عدم برخوردارى از منطق است... بى منطقى، ما را از اصل گفتگو و ادامه همکارى با طرفهاى مربوط به آژانس و غیره باز خواهد داشت.» (بیانات در دیدار کارگزاران نظام - ۱۳۸۳/۰۸/۰۶)
***
«در واقع این جنجالی که مخالفان در دنیا راجع به جنجال هسته ای راه انداختند، یک حرف بی منطق است و انگیزه امریکا را می شود فهمید؛ روشن است. دیگرانی هم که در این میدان یقه چاک می کنند، بعضی زیر نفوذ امریکایند، بعضی هم دچار توهمند؛ ولی انگیزه امریکا و کسانی که دشمن ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی اند، روشن است. انگیزه دشمنان چیست؟ من در یک جمله کوتاه عرض کنم: هر چیزی که بتواند یک ملت را به استقلال و به اقتدار ملی و خودجوش و درون زا برساند، آن چیز مبغوضمراکز قدرتی است در دنیا که همه دنیا را برای خودشان می خواهند؛ نظام سلطه این طور است.
در نظام سلطه، مراکز سلطه جهانی به همه دنیا به چشم طعمه نگاه می کنند؛ همه چیز باید در اختیار آنها قرار بگیرد: منابع مالی دنیا، منابع ثروت دنیا، بازارها و قدرتِ کار دنیا؛ نظام سلطه اصلاً پایه اش این است. می بینند که جمهوری اسلامی ...با سینه سپر، با یک ملت زنده و با این همه جوان ایستاده و تهدیدها را به چیزی نمی گیرد. دشمن از این جهت عصبانی است، بنابراین تهمت می زنند که می خواهند سلاح اتمی درست کنند! نه، ما به فکر سلاح اتمی نیستیم. من بارها گفته ام سلاح اتمی ما این ملتند؛ سلاح اتمی ما این جوانهایند. ما سلاح اتمی نمی خواهیم. آن نظامی که این همه جوان مؤمن و این ملت یکپارچه را دارد، احتیاج به سلاح اتمی ندارد. سلاح اتمی، تولیدش، نگه داشتنش و به کار بردنش، هر کدامی یک اشکالی دارد؛ ما نظر شرعی خودمان را هم گفته ایم؛ روشن است و همه می دانند. دعوا سر این نیست؛ بی خود می گویند؛ خودشان هم می دانند. ازاین که جمهوری اسلامی این پیشرفت را پیدا کرده، ناراضی اند؛ مسأله این است.» (خطبه هاى نماز جمعه تهران - ۱۳۸۳/۰۸/۱۵)
پاسخ قاطع ایران به تحریمهای احمقانه غرب و قطع صادرات نفت به کشورهای اروپایی، به علاوه بیداری اسلامی منطقه خاور میانه، وهمچنین افول اقتصادی غرب و آمریکا، و... درمجموع، انرژی مثبتی را پشتوانه حضور ایران بر سر میز مذاکره کرده است و درعوض، موضع گروه مقابل را در شرایط ضعف و فشل قرار داده است. رگه های انفعال در طرف مذاکره کننده غربی را دراظهارات وزیر امور خارجه آمریکا میتوان مشاهده کرد؛ هیلاری کلینتون در جدیدترین موضع خود، با اشاره به مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 دراستانبول، از آمادگی ایالات متحده برای دادن تضمین مشروط به ایران خبر داد. با لحاظ کردن مجموع شرایط، باید گفت: جمهوری اسلامی ایران در استانبول 2012 ، گزینه اقتدار را روی میز مذاکره هسته ای خواهد گذاشت.