تشویش در اردوگاه
دشمن را به وضوح می شود دید، به هم ریختگی تصمیمات و پراکندگی اقداماتی که آنها به زعم خود برای تقابل
با جمهوری اسلامی انجام میدهند شاهدی بر این حقیقت است. به همین جهت است که از یک
سو برخی از دولت مردان آمریکایی گزینه حمله نظامی به ایران را تایید می کنند، عده
ای به تاثیر تشدید تحریمها قائلند، وزیر امور خارجه برای کمک مجدد به اپوزیسیون
اعلام آمادگی می کند، سپاه قدس مورد تهاجم تبلیغاتی قرار گرفته و فرمانده آن تهدید
به ترور می شود و از سوی دیگر آژانش انرژی اتمی به تحت فشار قرار دادن ایران با
دستاویز کهنه تشکیک در بی خطر بودن ماهیت فعالیتهای هسته ای ملزم می شود.
دشمن عمده جمهوری اسلامی از یک طرف آمریکا و از
سوی دیگرصهیونیسم است و اشتراک منافع آنها در تقابل با نظام اسلامی، اقدامات مشترک
و تقویت کننده آنها را نیز در استراتژی مبارزاتی شان با جمهوری اسلامی ایجاب کرده
است.
اما علت این اقدامات مشوش و هذیانهای رفتاری
سیاسی، تزلزلی ست که اتفاقات چندین ماهه منطقه بر پایه های استحکام ابرقدرتی
امریکا و ستونهای تثبیت صهیونیسم وارد کرده است. از این رو دشمن برای گریز از
مهلکه قابل انفجاری که در آن گرفتار شده است همه سوپاپهای اطمینان را
فعال کرده است؛ اقدامات پراکنده و بی منطقی که عمده تحرکات این روزهای دشمن را
تشکیل داده است.
حرکتهای ضد سرمایه داری در آمریکا آنچنان عمق و
وسعت یافته اند که به نظر نمی رسد به زودی مهار شدنی باشند، سردمداران سیاست باز
صهیونیست با موج اعتراضات داخلی مواجهند، تشتت در اتخاذ سیاست خارجی و عدم اتفاق
نظر بین مسئولین قدیم و جدید دولت غاصب علنی شده است، آستانه تلاشی صهیونیسم و
نظام سرمایه داری تحت تاثیر این تحرکات داخلی و نیز تهدیدهای خارجی و منطقه
ای به پایین ترین حد رسیده است، صهیونیزم و نظام سرمایه داری اکنون از هر
زمان دیگری ضعیف تر شده اند،
و حالا وقت آن رسیده است که سوپاپهای اطمینانی
که اطمینانی به درست عمل کردنشان نیست فعال شوند؛
- تمرکز روی سپاه قدس و طرح مسئله ترور فرمانده
آن و در نتیجه ایجاد دغدغه برای جمهوری اسلامی ایران به منظور کاهش تاثیر تقویت
کنندگی، هدایت، حمایت، و هشداری که ایران نقش همه اینها را با اتکا بر قدرت اسلام
و در سایه مجاهدت امام و امت دریافت کرده است، کار مهمی ست که باید با جدیت و با
ایجاد موج گسترده تبلیغاتی دنبال شود،
- مسئولان نظام و ملت باید انرژی و زمان را
برای مشکل آفرینی تازه ای به نام گزارش آژانس انرژی اتمی و انتشار داده های
دروغ با مبنایی مغرضانه صرف کنند،
- طرح حمله اسرائیل به ایران باید به گوش افکار
عمومی جهان برسد تا انتقال تمرکز ایران به حواشی و تبعات این تهدید و فشار ناشی از
آن به کاهش توجه جمهوری اسلامی به انقلابهای عربی و علی الخصوص نیاز حمایتی کشوری
همچون لیبی - که غرب تمایل سیری ناپذیری نسبت به مصادره انقلاب آن به نفع خود و
سرقت منابع آن در سایه فریب مردم و القاء خیر خواهانه بودن اقدامات مخرب ناتو
دارد- منجر شود و فرصت به دست آمده پس از سقوط دیکتاتور که می توان از آن به نفع
نیازهای اساسی مردم لیبی وارد عمل شد مخدوش شود.
خاور میانه ای که تحت تاثیر انقلاب اسلامی یک
سره به خروش در آمده و دیگر رام فرمانهای از موضع استکباری آمریکا نیست شکست سختی
برای آمریکایی است که تا کنون این گوشه مهم از دنیا را به واسطه عناصر وابسته به
خود اداره می کرده است.
نتیجه این اقدامات از دید دشمن چند دستاورد مهم
خواهد بود: اولا دگرگونیهای منطقه ای به نفع مقاصد آنها تغییر جهت خواهند داد،
زیرا هرچه ایران با موانع بیشتری مواجه شود و در انجام تعهدات نسبت به برادران
مسلمان ناتوانتر عمل کند تاثیر پذیری مردم منطقه کاهش بیشتری خواهد یافت، اگر نمی
توان بر خروش خشمگین ملتها علیه آمریکا و صهیونیسم فائق آمد به زعم دشمن می توان
با خرد کردن ایران هم زهر چشمی از انقلابیون گرفت و هم اثبات کرد که ایران آنگونه
که آنها می پندارند قابل اتکا ولایق الگو برداری نیست.
ثانیا از سرعت تحولات به سمت تحقق
نظامهای دموکراتیک مستقل و ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی کاسته خواهد شد، ثالثا
تمرکز توجه افکارعمومی به سمت تحولات داخلی آمریکا و اروپا- که اکنون با هماهنگ
سازی شکل قیامهای خود با شیوه انقلابهای عربی ، ارکان ابرقدرت را به لرزه در آورده
اند- کاهش قابل ملاحظه ای خواهد یافت و فرصت مدیریت بحرانهای داخلی، به دور از
فشار افکار عمومی فراهم شده و آشفتگی همه جانبه ای که آنها را به استیصال کشانده
است مهار خواهد شد.
اما چه کسی است که باور نکند که محاسبات
استراتژیستهای دشمن باز هم اشتباه از آب در خواهد آمد و با وجود آگاهی رو به گسترش
ملتها تمسک آنها به سوپاپهای اطمینان کذایی ثمری نخواهد بخشید و انفجار اراده های
سرکوب شده، اجتناب ناپذیر است.