اغلب ما در مواجهه با دو مقوله حج و
عاشورا، و تبیین ارتباط این دو با هم، داستان حج نیمه کاره امام حسین (ع) را در
ذهن مرور می کنیم. اما آیا این داستان واقعی ست؟!
خانه خدا را به دو شیوه می شود عبادت کرد؛ یکی حج تمتع است
که شامل مجموعه ای از اعمال و مناسک است و زمان شروع آن نهم ذی حجه است، و
دیگری عمره مفرده که زمان معینی ندارد و در مقایسه با حج، در برگیرنده
مجموعه کوچکتری از اعمال است که می توان در مدت کوتاهی همه آنها را انجام داد و از
احرام خارج شد.
طبق منابع تاریخی و روایی، امام حسین (ع) پیش از هشتم ذی حجه – زمانی
که هنوز دوره زمانی انجام اعمال حج آغاز نشده است - از مکه خارج شده اند. با این
وجود چگونه می شود پیش از آنکه حجی آغاز شده باشد آن را نیمه کاره رها کرد؟!
امام صادق (ع) آنچه را که به واقع اتفاق افتاده است اینطور بیان
فرموده اند: ...امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی حجه از مکه خارج شد در حالی که با
احرام عمره، به قصد انجام عمره وارد مکه شده وعمره انجام داده
بود. و
در بیان دیگری فرموده اند:...امام حسین در ماه ذی حجه عمره انجام داد و سپس در روز
ترویه به سوی عراق حرکت کرد، کسی که نمی خواهد حج انجام دهد می
تواند عمره انجام دهد. (کافی ج 4، ص 536)
این البته توجیه عارفانه ای است که ؛ امام (ع) حج را رها
کرد تا براین حقیقت زیبا صحه بگذارد که پرستش خدا و لبیک به ندای او برای
قربانی شدن در راهش، ارجح از گردش به دور خانه ای سنگی ست... اما حقیقتی که سبب شد
امام (ع) حج به جا نیاورند (نه اینکه آن را نیمه کاره رها کنند) و پس از انجام عمره
مفرده از مکه به سمت عراق رهسپار شوند، عزم فرستادگان یزید به مکه برای کشتن امام
(ع) بود، که در صورت حضور امام در مراسم حج، و تحقق این مقصد شوم، اولا حرمت
حریم کعبه شکسته می شد – که امام از آن ابا دارد، چنانکه در برابر درخواست محمد
حنفیه از ایشان برای ماندن در مکه می فرمایند: ای برادر می ترسم یزید مرا در
مکه ناگهان به شهادت برساند و با این رخداد، حرمت این خانه محترم ضایع شود. (سید
بن طاووس، لهوف، ص 82)
ثانیا مسلم است که کشته شدن امام در مکه، حیات بخشی، ماندگاری، ماهیت
افشاگرانه و رسوا کننده، و درس آموزی بیشماری را که همه، در زمان و مکان قیام امام
(ع)- عاشورا و کربلا- منحصر است را ایجاد نمی کرد.
صحرای عطشناک کربلا و روز تکرار نشدنی عاشورا، بروز جنگی نابرابر در
برابر چشم جهانیان، که در یکسوی آن همه رذیلتها و پلیدیها گرد هم آمده اند تا جبهه
باطل را بسازند و در سوی دیگر جبهه ای متراکم از فضیلت و ایمان وعشق و سر سپردگی
در برابر معشوق شکل گرفته است، کاروانی از زنان و کودکانی که به ظالمانه ترین شیوه
به اسارت می روند، افشاگری خطبه های حضرت زینب وامام سجاد(ع) از جنایت شقی ترین
انسانهای روزگار، عزت نفس اسیران زخم خورده و دل شکسته که تحقیر
سنگیندشمنی در نهایت رذالت و قدرت را در پی دارد،... همه و همه مولفه های
تعیین کننده و تاثیر گذاری هستند که در نهایت، جریان یافتن باور "پیروزی خون
بر شمشیر" را تثبیت کرده اند؛ حقیقتی که هرگز با شهادت امام در مراسم حج
سال 60 هجری تحقق نمی یافت.