2 سال پس از خوابیدن غبار فتنه 88 که جرقه اصلی آن را جریانی مشتعل کرد که خواست و اراده مردم را برنتابید و همه امکانات مادی و معنوی خود را برای انحراف ملت از مسیر مهجور مانده آرمانهای انقلاب به کار گرفت، اکنون و به مدد کانونهای ملتهبی که جریان حاشیهساز دولت در فضای سیاسی کشور ایجاد کرده عقدههای سیاسی فروخورده فرصت دوبارهای برای بروز و ظهور یافتهاند.
هاشمیرفسنجانی در مراسم بزرگداشت حماسهسازان جامعه پزشکی در دوران جنگ در سالن همایشهای روزنامه اطلاعات با تکرار مواضع نماز جمعه پس از انتخابات گفته است: «همه باید تلاش کنیم اعتماد برخی از مردم راکه به تردید افتادهاند، برگردانیم.» او در ادامه شرایط جامعه را بر وضعیت اعتماد مردم موثر دانست و بر ضرورت حضور بیش از گذشته مردم در صحنه تاکید کرد.
اصرار گاه و بیگاه آقای هاشمی بر بیاعتمادی مردم و توصیه به تلاش جهت برگرداندن اعتماد، همان محوری است که او در نماز جمعه 26 تیر 88 با تکیه بر آن سعی در القاء شبهه تقلب در انتخابات داشت. حالا مدتها پس از تکذیب تقلب در انتخابات از طرف دوست و دشمن و اذعان اپوزیسیون به اینکه تقلب اسم رمز آشوب و بهانهای برای خروش علیه ولایت بود، بازگشت دوباره آقای هاشمی به مواضع 2 سال پیش و دعوت تلویحی مردم به اغتشاش از نوع آنچه در خرداد 88 جرقه آن را در نامه به رهبری روشن کرد نشاندهنده این حقیقت است که تلخی زهری که از ناحیه بصیرت ملت در پشت پا زدن به اشرافیت نوشیده است هنوز کامش را میآزارد.
هاشمی مرد شکار فرصتهاست و این خصیصه را بارها در بیانیهها و سخنرانیهای مناسبتی، دیدار با احزاب و گروهها و فعالان اجتماعی، دیدار با خانواده زندانیان امنیتی و ... نشان داده است. این بار نیز بر اساس مشی همیشگی، در فضای ملتهبی که جریان حاشیهساز دولت ایجاد کرده، نماینده ملت را آماج تهمتهای ناروا و قضاوتهای ناجوانمردانه قرار داده است و اگر پیش از این فضای سیاسی حاکم، انتقاد در لفافه را اقتضا میکرد اکنون به مدد بههم ریختگی بازار نقد، انتقاد و عقدهگشایی برخی جریانات شکستخورده و مردود در نزد ملت، فضا را برای انتقادات صریح و بیپرده مناسب یافته و کینههای فروخورده را یکسره بیرون ریخته و در بخش دیگری از سخنانش گفته است: «فریبکاریها موقت است، آمار دروغ دادن، ادعای دروغ داشتن، پول بیخودی مصرف کردن و بیتالمال را به غارت بردن برای خرید چند رای و امثال این چیزها دیگر جواب نمیدهد، حتی اگر مردم نیاز داشته باشند این پول را میگیرند ولی لعنتشان هم میکنند».
چه کسی است که نداند هاشمی همچنان بر طبل خرید رای و دروغ بیاساس تقلب میکوبد تا بر حیف و میل اموال ملت در پیچ و تاب اقتصاد سرمایهداری دوران سازندگی، صرف بیتالمال برای پیروزی جریان متبوع خود در انتخابات، پولشویی، رانتخواری، زد و بندهای پشت پرده، حیف و میل اموال دانشگاه آزاد در انتخابات، اغتشاشآفرینی در حوادث 88 و... که در حیطه تحت نفوذ او اتفاق افتاد و وجهه سیاسی او را به کلی مخدوش کرد سرپوش بگذارد و برای فرار از حقیقت مسلم «شکست اعتبار اشرافیت» به تخریب دوباره وجهه رقیب عدالتطلب دست بزند.
بررسی سایت هاشمی و جریان وابسته به او نشان میدهد یک برنامه مداوم و مستمر برای تخریب رئیسجمهور مدتها قبل از جان گرفتن انتقادات علیه جریان حاشیهساز دولت جریان داشته است. این چه مفهومی جز مخالفت با رای و نظر مردمی دارد که دائما به بهانه حمایت از او انتخابش را زیر سوال میبرند. این چه مفهومی جز این دارد که دفاع از مردم چیزی بیش از یک ژست سیاسی دموکراتمآب در دست برخی مدعیان نیست؟ چگونه است که هاشمی همچنان درباره خیانت جریان متبوع خود چیزی نمیگوید و موضع ثابتی اتخاذ نمیکند اما در هر فرصت ممکن به انتخاب ملت خرده میگیرد و اعتبار رای و نظر او را به هیچ میانگارد.
هاشمی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به پذیرش قطعنامه میگوید: «البته ما در آن دوران توانستیم امام(ره) را برای متوقف کردن جنگ قانع کنیم، طوری که در یک جلسه با حضور 5نفر از سران خدمت امام(ره) رفتیم و وضع را تشریح کردیم، امام(ره) نیز خیلی سریع فهمیدند و آن نامه عجیب و تاریخی را نوشتند و خودشان مساله را حل کردند».
هاشمی با بیان تاثیرگزاری خود بر امام گویا به این نکته اشاره میکند که در تشخیص موقعیتهای دشوار و ارائه راهکارهای عبور از بحران از امام دقیقتر و زیرکتر بوده و تفهیم وضع حاکم بر فضای حوادث، در حوزه تشخیص و تخصص او بوده است. تعمیم این دیدگاه به وقایع یکی، دو ساله اخیر به مفهوم القای این گزاره است که او درباره تحلیل وقایع انتخابات 88 و نگارش نامه هشدار به رهبری و تعیین تکلیف و تهدید تلویحی رهبری، محق بوده است. او با این ترفند از حیثیت به تاراج رفته خود در فتنهآفرینی 88 دفاع کرده است. آنچه از شواهد دریافت میشود این است که گویا هاشمی تصور کرده انتقاد از اشتباهات دولت دهم به مفهوم خزیدن در دامن تحلیلهای مغرضانه او از شرایط حاکم است. به عبارت بهتر او تلاش کرده چنین زمینهای را در منتقدان دولت ایجاد کند و هنگام این رخداد:
1- برای تحقق منویات معطل مانده خود در فتنه 88 بسترسازی کند.
2- از حجم ملامتها و سرزنشها بر خود بکاهد.
3- از همه مهمتر چنین القا کند که فهم او در پیشبینی رخدادهای سیاسی بیش از رهبری است همچنان که تشخیص او درباره جنگ، امام(ره) را در پذیرش قطعنامه مجاب کرده بود.
به صراحت میتوان گفت هاشمی همچنان در پیچ و خم مواضع 26 تیر 88 درجا میزند و به مراعات هیچ مصلحتی جز آنچه مصالح طیف متبوع اوست، پایبند نیست .
..........................................................................
پ.ن: بیشترین آمار بی اعتمادی مردم، مربوط به دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی ست. (رونوشت به سنگ پا!)