فتنه 88، جریان خزنده ای بود
که نه دفعتا که به مرور در لابلای شیارهای سیاست کشور جای گرفت و محصول متعفن آن
حریم شکنی گستاخانه در عاشورای 88 بود.
شاید بتوان گفت کمترین فاصله
زمانی بین جرقه های اولیه فتنه و شعله سرکشی که در خرداد 88 به دامان انقلاب
و اسلام افتاد به 20 سال پیش از این و روزهای شروع سازندگی پس از جنگ متعلق است
؛ روزهاییکه توجه ویژه به اقتصاد و تلاش برای کسب موقعیتهای جهانی
ارزشهای اصیل انقلاب را در چشم برخی مسئولین کاهش داد و انقلاب را پیش از آنکه به
تثبیت شعارهای حماسی موفق شود و پایه های هنجارهای انقلابی را مستحکم کند با
تزلزل روبرو کرد.
دوران سازندگی تجربه تلخی بود از
تبعیض اقتصادی، ثروت اندوزی مدیران دولتی و برخی مسئولان مملکتی، به حاشیه رانده
شدن پابرهنگان و محرومان، فراموش شدن کوخ نشینانی که در اندیشه الهی امام خمینی
ولی نعمت بودند و یک مویشان برهمه کاخ نشینان مستکبر جهان برتری داشت، دور شدن از
شعارهایی که انگیزه بروز انقلاب بود، بی توجهی به فرهنگ و منش اسلامی، جدایی مردم
و مسئولان و...
استقرار تکنوکراتها در دستگاه های
تصمیم گیرنده کشور و ترویج خزنده میل به اشرافیت و انقطاع از ساده زیستی برجسته
ترین انحراف آن دوره بود و عدالت، وحدت و یکرنگی، ایثار، دغدغه پابرهنگان
و...اولین قربانیان این انحراف در مشی انقلاب بودند .
در بطن این تغییر شیوه دوری
از خط امام و عدول از آرمانهای انقلابی امام نهفته بود و نتیجه مسجل آن عمیق
شدن فاصله طبقاتی و رشد سرمایه داری و لیبرالیسم و بسط اندیشه های سکولاری بود؛
همان ایده هایی که بخش بزرگی از فتنه 88 را رقم زده اند.
در دوره استیلای ایده متزلزل و
التقاطی اصلاحات بر قلمرو نظام جمهوری اسلامی نیزعلاوه برهنجارهای انقلابی محور
اصیل دیگری که مورد تهاجم نرم قرار گرفت اعتقادات و ارزشهای مبتنی بر اسلام بود؛
که تهاجم علیه آنها با انتشار تدریجی افکار و عقاید برخی تئوریسین های اصلاحات، در
مطبوعات آن دوران که از رانت آزادی تقریبا بی ضابطه برخوردار بودند شکل می گرفت و
به گونه ای آرام و خزنده در لایه های مختلف اجتماع علی الخصوص در بین اقشار
جوان جامعه رسوخ می کرد.
مروری بر مواضع کاندیداهای ریاست
جمهوری 88 -که در بیانیه های اعلام حضورآنها در انتخابات منتشر شده است - نشان می
دهد آنها برای جلب آراء مردمی بر همین دو محور که قاطبه ملت به آنها معتقدند تاکید
کرده و خود را ملتزم به پرداختن به آنها معرفی کرده اند.
میر حسین در بیانیه اعلام حضور در
انتخابات چنین می نویسد:
«جای آن است که هر جان شیفتۀ
عدالت و آزادی و استقلال و توسعه که به تحقق این آرمانها در چارچوب جمهوری اسلامی
فکر میکند به وظائف و تعهدات خود از نو بیندیشد و با هدف استقرار یک جامعه ارزشی
مبتنی بر آموزههای اسلام ناب محمدی (ص) و متکی بر اندیشههای حضرت امام خمینی
مسئولیت خویش را بازشناسی کند. ..تنها نمونهای از این جوشش دستآوردهای برگشتناپذیر
جوانان دانشمند ما در زمینه انرژی هستهای است......ما این کامیابیها را با هزینه
کردن بودجههای نجومی به دست نیاوردهایم، بلکه ارزشها هستند که چنین میوه دادهاند
و برکت آفریدهاند..... باید بدانیم که گشودگی در مقابل انتظار مستضعفان و بازگشت
به ارزشها هرگز کوشش برای یافتن راه حل هایی که به نیرومند شدن اقتصاد کشور
بیانجامد ، فضای کسب و کار را رونق دهد و از نیروهای مولد و تولید ملی حمایت
همه جانبه کند از اهمیت نخواهد انداخت.....اینجانب ادعا نمیکنم که اهداف پیش
رو به صرف انتخاب یک شخص قابل دستیابی است، بلکه خواست عمومی برای تجدید نظر
در سیاستها و گسترش گفتمان انقلاب اسلامی و تکیه بر ارزشهای بنیادین زائیده از
آن در سطح عموم است که میتواند ضامن چنین تحولی باشد.»
30 سال همراهی مردم با نظام مبتنی
بر اسلام نشان می داد آنها به کسی که از هنجارهای اسلامی و ارزشهای انقلابی
حرف می زند و هم و غم خود را احیای آنها معرفی می کند و یا بر حسب تصادف نخست وزیر
امامی است که محبوب و مراد مردم است اعتماد می کنند و در صحت تصمیمی که گرفته اند
تردید نمی کنند.
اما وقتی خر مراد مکر سیاسی از پل
صداقت مردم عبور کرد وقت آن رسیده بود که دستهای فتنه تحرک خود علیه
انقلاب و اسلام را آغاز کنند و به پشوانه مردمی که با اعتقاد راسخ آنها را
انتخاب کرده بودند تقلب را بهانه مقابله با هنجارهای اسلامی و انقلابی کنند و فتنه
سبز را آب یاری کنند.
عدول از قانون، همراهی با منافقین
و گروهکها و تشکلها و سازمانهای دیگری که خیانت شان به اسلام و انقلاب در پیشگاه
مردم مسجل بود، دفاع دشمنان معلوم الحالی همچون اسرائیل و انگلیس و آمریکا از
تقلبی خواندن نتیجه انتخابات، تناقضات مکرر و متعدد در بیان دغدغه ها و اهداف
جریان سبز،اتخاذ رویکرد آنارشیستی برای اعتراض، همسویی فرقه های انحرافی ضد
اخلاقی، ضد مذهبی و ضد فرهنگی با فتنه سبز و هنجار شکنی هایی از این قبیل جریان
فتنه را رسوا کرد.
درهمان حال علیرغم اینکه ارتباط
فرقه فتنه با گروهکهای محارب مسجل است و خشم انقلابی ملت کم کم شعله ور می شود
موسوی تناقض بزرگ بین شعارهای اولیه و رفتارهای ناپسند پدید آمده را با دروغ بزرگ
تری پرده پوشی می کند:
«این حرکت صد در صد یک حرکت
مستقل است ولی مخالفان به جنبش سبز نسبت ناروا می دهند و آن را به سلطنت طلبها،
منافقین، آمریکا و اسراییل منتسب می کنند.»
«بهرغم ادعای مخالفان، این
جنبش حقطلبانه و معنوی کوچکترین ارتباطی با خارج ندارد و کاملا داخلی است و ملت
ما به خوبی نسبت به اهمیت این فاصلهگذاری با بیگانگان آگاه است و بر اساس تجربیات
دویستساله خود نسبت به نیات اجانب با سوءظن برخورد میکند. »
پذیرش همه گروههای معلوم الحال
درزیر چتر –به اصطلاح- جنبش سبز با تمسک به مقوله انحرافی " قرائت
رحمانی" از دین، و جری شدن اوباش سیاسی در اعتراضات خیابانی و تهاجم آشکار
علیه اسلام و انقلاب چشم بصیرت ملت را گشود و ماهیت فتنه سبز را بیش از پیش آشکار
کرد.
سوء استفاده از صبر انقلابی ملت و
رافت ولایت و حمایت تلویحی و آشکار سران فتنه از عوامل میدانی فتنه و برخی
محذوریتها و مصلحت هایی که جمهوری اسلامی در آن روزها در برخورد با عناصر زیر
بنایی فتنه با آنها مواجه بود به گستاخی بیش از پیش اراذل سیاسی منجر شد، آن
چنانکه در عاشورای 88 تهران راه را برای اقدام به هرگونه رذالت و شیطنت بر خود
گشوده دیدند و دشنه کینه و خصومت خود از اسلام را در قلب شعائر و هنجارهای دینی و
انقلابی فرو کردند و به یاد اسلاف یزیدی خود یک بار دیگر بر حماسه عاشورا هجوم
بردند.
شقاوت فتنه گران به یادمان امام
حسین(ع) که رسید شور عاشورایی ملت مسلمان غلیان کرد و در 9 دیماه خروش خشم ملت در
خیابانهای ایران کربلایی را رقم زد که صدای هلهله لشگریان یزیدی را برای ابد در
گلو خفه کرد.
حماسه بزرگ 9 دی که انقلاب دیگری
در متن انقلاب اسلامی بود خشم مقدسی بود که شعله به دامان فتنه سبز انداخت و جوٌی
بر آنان غالب کرد که برای همیشه جرات و جسارت خود را از دست داده و هرکدام به
سوراخی خزیدند.
گویا فتنه سبز فراموش کرده بود که
خدا در کمین طغیانگران نشسته است، ان ربک لبالمرصاد.