واژه های بارانی

زیر باران باید رفت...

واژه های بارانی

زیر باران باید رفت...

واژه های بارانی

تو که نیستی،
شاخه های دلتنگی زود زود جوانه می زنند!

بایگانی

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

قسم! به رب کعبه قسم یاد می کنم اکنون

که زهر؛ همان تلخ ِ آغشته گشته با شمشیر

که سالهاست پرستوی جانت را

به آشیان بلند مرتبه ی رستگاری برد

هنوز هم

درون فرق ترک خورده ی زمان جاریست؛

_درون کارزار تازه ی محراب و ابن ملجم ها

درون کوفه کوفه ی تکرار نامرادی ها

درون شام،که از پشت زخم کاری خورد_

و رستگاری را

که از خروش خون تو  هر لحظه می روید

به یاوران ناب تو در این زمانه می بخشد

  • باران