واژه های بارانی

زیر باران باید رفت...

واژه های بارانی

زیر باران باید رفت...

واژه های بارانی

تو که نیستی،
شاخه های دلتنگی زود زود جوانه می زنند!

بایگانی

تاکتیک نخ نما

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۷:۳۰ ب.ظ
کودتای ننگینی که به دست برخی از فرزندان دیروز انقلاب و دشمنان سرسخت امروز رقم خورد و با توسل به اذهان بی آلایش مردم، فریبکارانه رنگ سبز تقدس به خود گرفت سرانجام پس از ماهها کشمکش ناجوانمردانه با نظام و مردم و مصدوم نمودن چهره مظلوم جمهوری اسلامی در حجم عظیم بصیرت ملی ناپدید و در دریای بیکران غیرت ملی بی رنگ شد. آن همه ادعاهای رنگارنگ دروغین در باور ملت رنگ باخت و تندیس تقدس مابی فرو ریخت و از آن همه هیاهو چیزی جز سکوت مرگ نماند. اکنون زمان آن فرا رسیده است تا آبروی رفته را به جوی باز گردانند و علم فتنه را دوباره به پا کنند و وجهه از دست رفته را دوباره بسازند و بر خر مراد سوار شوند.


تحرکات تازه در اردوگاه فتنه

 

ابراهیم یزدی که سردمداری گروهک غیر قانونی نهضت آزادی را بر عهده دارد اخیرا در جلسه ای که تعدادی از اصلاح طلبان سرشناس در آن حضور داشتند گفته است جنبش سبز در شرایط بسیار بدی به سرمی برد و من برای تقویت این جریان مکاتباتی با موسوی، کروبی و خاتمی داشته و کارهایی را که اینها باید برای تقویت جنبش سبز انجام دهند را به آنها تذکر داده ام. وی گفت: یکی از مواردی که به این آقایان گفته ام این است که شعار فشار از پایین و چانه زنی از بالا را باید زنده کنیم. جنبش سبز این امکان را برای ما فراهم کرده که بتوانیم فشار را وارد کنیم و بعد عده ای از بالا به چانه زنی و امتیازگیری بپردازند.

"فشار از پایین، چانه زنی از بالا" نظریه ای بود که اولین بار توسط سعید حجاریان؛ تئوریسین اصلاحات مطرح شد و بر بهره برداری از سرمایه مطالبات مردم از حکومت و چانه زنی سران اصلاحات برای تامین خواسته های رفرمیستها با استفاده از این سرمایه تاکید داشت. شواهد و اسناد غیر قابل انکار حاکی از آن است که درحوادث پس از انتخابات 88 استراتزی برجسته ای که از سوی فتنه گران دنبال می شد ساماندهی اعتراضات مدنی برای تحقق "فشار از پایین" و امتیاز خواهی فتنه گران با سوء استفاده از این پشتوانه مردمی و تحقق "چانه زنی از بالا"بود. علیرغم آنکه سعید شریعتی عضو مستعفی مشارکت به وقوع کودتا و فتنه از سوی میر حسین و دیگر تغییر خواهان حوادث انتخابات اعتقاد ندارد و آن را کاملا نفی می کند اما سیر تحولات نشان می دهد برنامه ریزی اصلی جریان تغییر طلب بر شورشهای خیابانی و اعتراضات مدنی بنا شده بود تا بیشترین ضربه به حاکمیت و حداکثر بهره برداری برای نفی حاکمیت صورت پذیرد. سعید شریعتی می گوید: ما با دو نوع مدل حرکت سیاسی اصلاح طلبانه مواجهیم و از ابتدا هم این گونه بوده است. اول جریان اصلاح طلبی متکی بر مدل های مقاومت مدنی و دوم اصلاح طلبی متکی بر روش های رایج و مشروع پارلمانتاریستی. آنچه اکثریت اصلاح طلبان در گذشته و امروز به آن اعتقاد دارند و حتی با قرائت خاتمی نیز همواره همراه بوده است، استفاده از روش های اصلاح طلبی متکی بر روش پارلمانتاریستی است. سعید شریعتی با تأکید بر لزوم برخورد منصفانه در قضاوت در مورد شخصیت‌های سیاسی و تصمیماتشان اظهارمی کند: «شرط انصاف این است که بر مبنای گفتگو‌های مستقیم با آقای موسوی شهادت دهم که نیت و مقصود ایشان از اتخاذ چنین تصمیماتی خیرخواهانه و در جهت مصالح ملی و برداشت ایشان از حقوق و منافع ملی بوده است.»

اما حتی اگر بر مبنای اظهارات سعید شریعتی بپذیریم که موسوی خیر خواهانه پا در این مسیر گذاشت لیکن توجیه عاقلانه ای برای ادامه لجبازیهای او با نظام و دامن زدن به بسط آنارشیسم و تحمیل هزینه های مادی و معنوی بر نظام پس از آگاهی از سوء استفاده مخالفین نظام از تجمعات مردمی وجود ندارد. میر حسین و دیگر فتنه گران پیدا و پنهان تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا شورشهای خیابانی را گسترش بدهند:

الف) ساماندهی حرکتی به نام جنبش سبز و اصرار بر گسترش آن به تمام لایه های اجتماعی که زمینه های شکل گیری مقاومتهای سازمان یافته در برابر نظام حاکم را فراهم کنند و اهداف فتنه گران را در مواقع لزوم در سطوح مختلف جامعه به پیش ببرند.  

ب) شبهه افکنی نسبت به مشروعیت نظام برای کاهش مقبولیت مردمی، با حمله مکرر به ارکان موجه و قانونی نظام همچون شورای نگهبان و تقلبی خواندن نتیجه نهایی انتخابات

ج) صدور بیانیه های متواتر هدفمند که مردم را به ماندن در خیابان و حضور گسترده در مناسبتهای مختلف تشویق می کرد

د) دامن زدن به مسئله اقوام گوناگون درون کشور و اصرار بر ادعای ظلم نظام به آنها و عدم پرداخت حقوق شهروندی و تشویق آنان به خروج علیه حاکمیت برای استیفای حقوق از دست رفته

ه) طرح شعارهای مردم پسند، مترقی، عدالت محور و آرمانخواهانه، و تحقیر نظام به بهانه عدم تحقق جامعه آرمانی

و) بولد کردن نقایص اقتصادی و سعی در تحریک احساسات قشرهای متوسط و محروم جامعه و القاء ناکارآمدی نظام در محرومیت زدایی و نتیجتا ایجاد و تقویت انگیزه اعتراضات مدنی

ز) اعلان دیدگاه سکولاریستی نسبت به مقوله فرهنگ و تهییج احساسات قشر غیرمذهبی جامعه برای تحرکات اعتراضی و... از جمله رفتارهای فراقانونی و آشوب آفرین و هرج و مرج زایی بود که فتنه گران در پیش گرفتند.

تئوریسین های انقلاب های رنگی، شرط لازم برای کمکهای خارجی به فتنه گران را توانایی آنها در ایجاد آشوبهای مدنی بر می شمارند. جین شارپ در کتاب"ازدیکتاتوری تا دموکراسی" چنین می گوید: "در صورت وجود حرکت های مخالف داخلی، حمایتهای جهانی از آن ها می تواند بسیار مفید واقع شود. برای مثال، تحریم های اقتصادی بین المللی، ممنوعیتها، قطع روابط دیپلماتیک، اخراج از سازمانهای بین المللی، محکومیت توسط بخشهای مختلف سازمان ملل متحد و بخشهای مشابه می تواند کمک عظیمی برای این حرکتها باشد. به هر حال در غیاب یک نهضت مقاومت قدرتمند داخلی، احتمال وقوع موارد مذکور کم است و در صورت اجرا نیز تاثیر چندانی نخواهد داشت. 

قصه ای که تکرار می شود

تحقق تئوری"فشار از پایین، چانه زنی از بالا" بر دو رکن استوار است: 1- توده مردم 2- نخبگان

نخبگان برای رسیدن به قدرت و بالا بردن قدرت چانه زنی خود از ابزار خواسته های مردمی وناتوانی حکومت ها در تامین این خواسته ها استفاده می کنند. این حرکت کورگرچه در روزهای آغازین پس از انتخابات به دلیل روشن نبودن عناصرمتشکله فتنه، موجهای مسمومی را در کشور ایجاد کرد اما با گذشت زمان، ماهیت شوم آن برملا شد و ابتر ماند. محور اصلی این حرکت به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این هجمه بود اما ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، تلاش فتنه گران برای تحقق خواسته های فراقانونی شان را ناکام گذاشت.
بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9 دی، این جریان فروکش کرد و نهایتاً روز 22 بهمن نقطه پایانی استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا در جریان فتنه بود.

مهر شکست روی پیشانی رفرمیسم

روی آوردن دوباره شکست خوردگان از اراده ملت به این پدیده نخ نما شده، آخرین دست و پا زدن برای زنده نشان دادن جریانک سبز و نجات از غرق شدگی است. هرچند فتنه گران خود اذعان دارند که این سناریوقابل اجرا نیست. دلایل کلی شکست این حربه را می توان به عوامل زیر تقسیم کرد:

1- افزایش بصیرت ملت

الف) زیر سایه روشنگری های رهبری

- رهبر حکیم انقلاب، درسخنرانی های متعدد پس از انتخابات با شفاف سازی تدریجی جریان برانداز و با صبر و حوصله در برابر گستاخی‏های متعدد لیدرهای آشوب، دعوت مردم انقلابی به آرامش و توصیه به پرهیز از رفتارهای شتاب زده و تند برای محاکمه و دستگیری سران فتنه و آگاهی بخشی نسبت به زوایای پنهان این حرکت شوم، سبب کاهش زمینه تحرکات فتنه‏ گران و در نتیجه ریزش‏ حامیان ناآگاه و ساده دل این جریان و وحدت مواضع دوستداران انقلاب شدند که خلق حماسه عظیم 9 دی و 22 بهمن مصداق بارز آن بود. رهبر حکیم انقلاب دردیدارهای متعدد خود به روشنگریهایی دست زدند که نتیجه نهایی آن روشن شدن چراغ بصیرت در زوایای ذهن ملت بود:

- افشا و برجسته کردن نقش استکبار در حوادث بعد از انتخابات.

- هشدار به خواص نسبت به اعلان موضع خود نسبت به عناصر غیر موجه از دیدگاه جمهوری اسلامی، و دشمنان خارجی نظام، و حمایت رسانه های معلوم الحال

- تاکید صادقانه و غیر شعاری بر فصل الخطاب بودن قانون و لزوم انجام اعتراضات تنها از مسیر قانون و راههای قانونی و مراجعه به نهادهای قانونی

- تاکید بر جذب حداکثری و دفع حداقلی به عنوان مشی اصولی جمهوری اسلامی و اثبات صداقت نظام در تحقق این اصل، با اعطای فرصت ممتد به فتنه گران جهت بازگشت به آغوش انقلاب

- تبیین اصل بنیادین نظام یعنی استقلال آزادی جمهوری اسلامی و تاکید بر غیر قابل تغییر بودن محکمات نظام

- هشدار به مردم و روشنگری نسبت به اهداف تفرقه افکنانه جریان فتنه در صفوف ملت و نتیجتا باز کردن راه هجمه به ارکان نظام 


ب) تحت تاثیررفتارهای ناهنجار سیاسی فتنه گران

اگرچه شعارهای انتخاباتی نقش آفرینان آشوب، چهره هایی کاملا موجه و منطبق بر اصول متعالی نظام، از آنها ساخته بود اما در طول پدیده شوم فتنه، تناقضات عملی و رفتاری سران فتنه، سبب تغییر دیدگاه ملت نسبت به آنها و شکل گیری جبهه تدافعی ملت علیه آنان شد. رفتارهای ناهنجار آنها معامله آبروی نظام بود:

- تحمیل جرایم اثبات نشده به نظام و خدشه دار کردن قداست آن

- همراهی با عناصر معلوم الحال گروهکی، زخم خوردگان از انقلاب، پس مانده های رژیم فاسد سلطنت، جانیان و متجاوزان به حقوق ملت

- پذیرش حمایتهای مالی و معنوی و رسانه ای دشمنان خارجی

- سکوت در برابر توهین به امام، شهدا، مقدسات، در اعتراضاتی که با هدایت فتنه گران شکل می گرفت

- ایستادگی در برابر ولایت فقیه و تمکین نکردن به مواعظ پدرانه رهبری در توسل به قانون و بازگشت به اصول انقلاب

- زیر پا گذاشتن حرمت قانون و محترم نشمردن حقوق مردم  به رغم اصرار بر قانون گرایی و محوریت حقوق مردم در شعارهای تبلیغاتی پیش از انتخابات

- خروج ازدایره نظام و اذعان به آن و...

 

2- چتر حمایت رهبری بر سر ملت

آنچه در دوران سخت فتنه و جراحت روح انقلابی ملت ایران، آرام بخش و تسلی آفرین بود همراهی و همیاری رهبر مهربان امت و پشتیبانی بی دریغ ایشان از خواسته های به حق ملت بود:

- تایید و تقدیر از رای 40 میلیونی ملت به نظام و بزرگ خواندن حماسه حضور

- تفکیک مردم معترض از آشوبگران و ضد انقلاب.

- محکومیت حوادثی مانند کهریزک و کوی دانشگاه و دستور برخورد با متخلفان.

- سپاس خالصانه از حرکت عظیم 9دی وتقدیر از حرکت حماسی 22بهمن وتمجید مداوم از آگاهی و ایمان ملت

- تقدیرو حمایت بی شائبه از حرکت برمبنای بصیرت و روشن منشی در تقابل با مواضع گوناگون فتنه گری

عشق و ارادت ملت به رهبری پس از آنهمه سعه صدر و برخورد محبت آمیز با آنها که شمشیر مخالفت با رهبری از رو بسته بودند، پیوند امت و امامش را مستحکم تر نمود و راه رخنه تفرقه خواهان را بر پیوند عمیق ملت و رهبری بست. 

 

3- حذف معنوی سران فتنه

چانه زنی، نیازمند عناصری از به اصطلاح نخبگان و رهبران جریان فتنه است تا با بهانه قرار دادن خواسته های مردم به باج خواهی از نظام دست بزنند و به مطالبات زورمدارانه خود دست یابند اما این جریان شیطانی اکنون از عناصر نقش آفرین در چانه زنی به دلایل مختلف تهی شده است:

- انزوای سیاسی و مردمی جریان فتنه و سران سبز پس از حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا

- اقامت اکثر معتقدین به عملی شدن تئوری چانه زنی و فشار در خارج از کشور وملموس نبودن جو حاکم بر جامعه برای آنان و عدم توانایی در هدایت مستقیم آشوبگری

- فرار برخی لیدرهای جریان آشوب به خارج از کشور از جمله مهدی هاشمی، که نقش تعیین کننده ای در حوادث پس از انتخابات داشته است.

- تنازع اصلاح طلبان بر سر رهبری و بی سر ماندن جنبش کذایی

- عدم اشتراک مواضع و عدم تطابق راهکارها برای ادامه مسیر، در دانه درشتهای اصلاحات

 

4- حاکمیت گفتمان عدالتخواهی

افزایش موج مطالبات ملی برای محاکمه سران فتنه و اجرای عدالت درباره لیدرهای فتنه و آشوب که هزینه های تحمیلی آنان به ملت و نظام و کشور از ناحیه ساماندهی التهابات اجتماعی برهیچ کس پوشیده نیست جرات هرگونه تحرک و ورود به استراتژی چانه زنی را از آنان گرفته است. راهپیمایی های خودجوش مردمی در اعتراض به ساختارشکنی سران و حامیان فتنه که اوج آن حماسه بزرگ و ماندگار 9 دی و خروش عظیم میلیونی 22 بهمن بود، تنظیم طومار شکایت میلیونی از قانون شکنی مدعیان قانونمداری، تقدیم شکایت تعداد زیادی از نمایندگان مجلس به قوه قضا و مطالبه اجرای عدالت، نامه های متعدد سرگشاده شخصیتهای سیاسی و نهادهای کوچک و بزرگ و... از جمله حرکتهای عدالت خواهانه مردم و تقاضای صریح و جدی برای تحقق عدالت است. اما در این بین، نقش جنبشهای دانشجویی عدالت خواهی بیش از سایر گروهها و نهادها برجسته و قابل تقدیر است. هویت آرمانخواه و عدالت طلب و ضمیر روشن و بصیر دانشجویان مومن و اعتقاد راسخ آنان به اصل راه گشا وهدایتگر ولایت فقیه و ارادت و ایمان به صداقت و خلوص رهبری، آنان را برآن داشت تا با شورش ملی علیه متجاوزان به امنیت و آزادی و حقوق ملت، همصداشده و اجرای بدون اغماض عدالت را در بیانیه های متواتر و نامه های فردی و گروهی  در خواست کنند.

بیداری روح جنبش دانشجویی، رشد بصیرت ملی، رهبری مقتدرانه و حکیمانه امام خامنه ای و عشق و ارادت متقابل امت و امام و اعتقاد محکم به ولایت فقیه- میراث ذی قیمت امام خمینی – و رسوایی هویت و ماهیت رفرمیستها در پیشگاه ملت، قدرت هرگونه جریان سازی دوباره علیه نظام را از فتنه گران سلب کرده است و آنها خوب می دانند که ورود دوباره به عرصه باج خواهی از نظام بازی کردن با دم شیر است.

  • باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی