واژه های بارانی

زیر باران باید رفت...

واژه های بارانی

زیر باران باید رفت...

واژه های بارانی

تو که نیستی،
شاخه های دلتنگی زود زود جوانه می زنند!

بایگانی

جای خالی وجدان

پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۸:۳۱ ب.ظ

از کوچه های پس کوچه های شلوغ خبر رسانی های رنگارنگ که می گذری، کمتر رسانه ای را می بینی که در سایه دغدغه عبور از پیچ تاریخی بزرگ، فرا زمانی بنگرد، حساب شده تحلیل کند، مصالح ملت و مملکت را لحاظ کند، مهار قلمش را محکم بگیرد، جایی برای مانور اخلاق بگذارد، و از تقوا اگر بهره ای ندارد، اندکی وجدان و آزادگی را چاشنی راپورتهایی کند که شبانه روز به خورد خلق الله می دهد.

آن علاقه وافر به قرقره کردن "ولایتمداری" را، وقتی با آشوب و اضطرابی که در ملت تزریق می کنند قیاس می کنی، چیزی جز مصداق عملی نفاق نمی توانی ببینی؛ تفسیر مدرنی از ولایتمداری، از جانب آنها که با هوای نفس عقد اخوت بسته اند و بازدهشان، تولید نا امیدی ملی و بی اعتمادی عمومی است.

یک مشت جماعت جو زده احساسی هم، گاهی بی آنکه بدانند، در زمین آنها بازی می کنند، در کنار همانها انگ می زنند، تمسخر می کنند، تنش درست می کنند، و در کانال جنجالهای بیهوده و قضاوتهای ناعادلانه، وجدانهایشان را فرسوده می کنند و باقیمانده معنویتشان را به باد می دهند... انگار نه انگار که سیاست و دیانت دو روی یک سکه اند، انگار نه انگار که عالم محضر خداست ...

 

نمی دانم آنها که به معیار حقیقی اسلامی شدن نظام - یعنی "جهت گیری" نظام به سمت قله های اسلامی شدن - التفات ندارند و تنها بر "مصادیق" پراکنده انحراف از عدالت فوکوس می کنند تا کارکرد ولایت را به اعتبار سکانداری نظام اسلامی با چالش روبرو کنند، چه می کنند وقتی امام عصر(ع) ظهور کنند؟ در ازای بی عدالتیها، نقصها و نابسامانیهای اجتماعی ِ موجود در فاصله زمانی ظهور تا تحقق اصلاح امور به دست با کفایت امام (ع)، آن حضرت را هدف چه انگهایی قرار خواهند داد؟!

از آن جماعت، که راه پیمایی علیه خدا را هم مجاز می دانست، چه انتظاریست که علیه امام مسلّم، راهپیمایی اعتراض ساماندهی نکند و به بهانه انتخابات آزاد و رفراندوم ِ تعیین سرنوشت، فشار از پایین و چانه زنی در بالا را تدارک نبیند.

و از جماعتی که خود را رقیب ولایت می انگارد و حکم او را به شرط عبور از فیلتر "ماده قانونی" می پذیرد چه انتظاریست که  فردا روز، از کل پروژه ولایتمداری، تنها به اظهار ارادتی بسنده نکند؛ من نمی دانم چرا ابوالفضل العباس (ع) تا آخرین لحظه های حیاتش، مولای زمان را "ابا عبدالله" خطاب می کرد با آنکه "برادر" ش بود!

 

کاش آنها که مدعی اند تا آخر پای آرمانها ایستاده اند، پای دفاع از انقلاب ایستاده اند، سهمی نیز برای دفاع ازجایگاه ولایت - که به اقرار دوست و دشمن نقطه کلیدی تهاجم برای براندازی نظام است - می بخشیدند.

چه کسی میتواند کتمان کند که اگر به مدد مدیریت و نفوذ معنوی ولایت نبود، حماسه 23 تیر رقم نمیخورد و غائله 78 فاتحه کشور را خوانده بود، و اگر به مدد عشق امت به امامش نبود، خروش 9 دی محقق نمی شد و جنگ احزاب 88 فاتحه نظام را خوانده بود و فرزندان ناخلف انقلاب، برادران سابق انقلاب، انقلاب را دولپی خورده بودند...

کدام یک از مدعیان سیاست ورزی و محبوبیت و مقبولیت، چنین قابلیتی داشته اند؟ 

کاش آنها که ید طولایی در دفاع از مظلوم دارند، سهمی از مظلوم نوازی هم، برای مولایی که گلایه هایش را در دل نگه میدارد، و با خدا معامله می کند کنار می گذاشتند.

نباید دلگیر بود از این سکوتهای پر معنا؟، از این حنجره ها که در دفاع از ولایت تردید می کنند؟، از آنها که در رفتارعدالت طلبانه استاندارد دوگانه دارند و مظلومیت را حزبی معنا می کنند؟ و ...

  • باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی